سلام بر آقای آشنای غریب همو که بینیم اورا و ندانیم اوست با خود گفتم که شب نیمه شعبان بیدار باشم و نماز صبح قضا کنم تو را خوشایند نباشد اکنون که روز میلاد شماست ببین که چگونه ام/!!!!!!!
یاریم کن و دستم بگیر در این منجلاب دنیای فانی که هر روز شیاطین رنگ عوض میکنند تکیه گاهم شما باش !!!!!!
میدانم آقای خوبم همیشه تکیه گاهم بودی به خصوص در این ده سال ولی چه کنم از هوای نفس و بیماری درون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عمریست دستم را گرفته ای رها مکن !!!!!!!
هرچند رهایت میکنم باز محکمتر بفشار
ای کاش نمک خورده ات نبودم ودر دید ملت نوکرت آنوقت وجدانم آسوده تر بود
من ماندم در پرتگاه عیب نهانی آخر کجایی ای عزیز کاش زودتر بیایی
یا با نگاهت بر دلم مرهم بگذار یا اینکه این نوکرت را هم به پیش خود بنشان
یا در یک شبی در خواب من آی
ای یوسف زهرا خرابم زود دریاب
این قطره های اشک من در این روز ظهورت باشد نشان گوشه ای از درد دورت
ای کاش لحظه ای مرغ روحم میگشت گرداگرد شمع وجودت
آرام میگرفت در ساحل قنوتی این جسم اسیر نفس ضعیفی
بر خود باید من زنم بانگ نهیبی یا رب عمرم بده مهدی ببینم.
چهل صبح دعای عهد فراموش نکن
موضوع مطلب :